وبلاگ پزشکی التیام
فوریت های پزشکی
براساس نظرسنجي که موسسه ملي تحقيقات دانشگاه شيکاگو انجام داده است، اين شغلها در رديف شادترين شغلهاي دنيا قرار گرفته اند: 80درصد از آتش نشانها از کار خود بهشدت راضي هستند، چراکه شغل آنها همواره کمک کردن به ديگران و در بسياري از مواقع نجات جان ديگران از مرگ حتمي است. کار اين قشر از جامعه هم مستقيما با مردم و کمک به افرادي در ارتباط است که توان کمتري نسبت به ديگران دارند. آنها هم پس از حل مشکل ديگران از کار خود احساس رضايت ميکنند و در نتيجه از نظر خود شغل خوب و شادي دارند. هر چند بسياري از نويسندگان، نه تنها در ايران بلکه در سراسر دنيا، همواره از کم بودن دستمزدها و حقوق خود ابزار ناراحتي ميکنند اما حس خوب روي کاغذ آوردن ذهنيتها و تفکرات شخصي براي اين افراد، شغل نويسندگي را جذاب، دوست داشتني و حتي شاد ميکند. اگر چشم خود را به روي حقوق ناچيز معلمان ببنديد و به ديگر ويژگيهاي معلمي به ويژه ارتباط با بچهها و آموزش درسها و نکات تازه به ديگران فکر کنيد، حتما معلمي را شغلي شاد و دوستداشتني مييابيد. معمولا وقتي صحبت از روحيه لطيف ميشود، اولين کساني که به ذهن ميآيند، هنرمندان هستند. البته شادي و نشاط هم جزو لاينفک هنر است و در اين بين بهنظر ميرسد مجسمهسازان و نقاشان از همه اقشار هنري شادتر هستند. اين قشر از جامعه وظيفه سنگين و مهمي بر دوش دارند که البته در بسياري مواقع هم شنيدن مشکلات ديگران به نظر سخت و غمانگيز ميرسد اما روانشناسان چندان اين ايده را قبول ندارند، چراکه معتقدند گذاشتن راهحل پيش پاي کساني که تا مرز سير شدن از زندگي هم پيش ميروند، بسيار لذت بخش و شادي آفرين است. در ضمن این یه امار کلی و خارجیه ...شاید در ایران صدق نکنه ... دکتر شیخ از مردم پولی نمی گرفت و هر کس هرچه می خواست توی صندوقی که کنار میز دکتر بود میانداخت و چون حق ویزیت دکتر 5 ریال تعیین شده بود ( خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آنزمان)، اکثر مواقع، سر فلزی نوشابه به جای پنج ری...الی داخل صندوق انداخته میشد و صدایی شبیه انداختن پول شنیده میشد. محله ما در مشهد نزدیک کوچه دکتر شیخ است. مادرم از قول دختر دکتر شیخ تعریف می کرد که روزی متوجه شدم، پدر مشغول شستن و ضد عفونی کردن انبوه سر نوشابه های فلزی است!
آتش نشان:
با آنکه همه آتشنشانان در طول هفته با خطرات زيادي روبهرو هستند اما همين حس کمک به همنوع آنها را راضيترين شاغلان دنيا ميکند.
فيزيوتراپ:
نويسنده:
معلم:
هنرمند:
روانشناس:
با تعجب گفتم: پدر بازیتان گرفته است؟ چرا سر نوشابه ها را می شورید؟ و پدر جوابی داد که اشکم را در آورد :
دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سر نوشابههای تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند، این سر نوشابههای تمیز را آخر شب در اطراف مطب میریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از اینها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضیها خجالت میکشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند. ----------------------------------------------- نقل از يك سبزي فروش :ابتدا كه دكتر در محله سرشور مطب بازكرده بود و من هنوز ايشان را نمي شناختم. هر روز قبل از رفتن به مطب نزد من مي آمد و قيمت سبزيها را يادداشت مي كرد اما خريد نمي كرد ، پس از چند روز حوصله ام سر رفت و با كمي پرخاش به او گفتم : مگر تو بازرسي كه هر روز مي آيي و وقت مرا مي گيري ؟ وي گفت : خير، من دكتر شيخ هستم و قيمت سبزيجات را براي آن مي پرسم تا ارزانترين آنها را براي بيماران خودم تجويز كنم . ------------------------------------------------ روزي مردي از دكتر سئوال مي كند: شما چرا با اين سن و خستگي ناشي از كار از موتور سيكلت استفاده مي كنيد؟ دكتر در جواب مي گويد :منزل مريضهايي كه من به عيادتشان مي روم آنقدر پيچ در پيچ است و كوچه هاي تنگ دارد كه هيچ ماشيني از آن نمي تواند عبور كند، بنابراين مجبورم با موتور به عيادتشان بروم . ------------------------------------------------- آري اين اوج عزت انساني است ، طوري زندگي كند كه حتي نام خود را هم به فراموشي بسپارد و بحدي در خدمت مردم و البته براي رضاي خالق غرق باشد و پس از مرگ احسان و عظمت كارش آشكار گردد. دكتر شيخ بيش از اينكه دكتر باشد معلمي بود كه اخلاق همراه با مهرباني و صفا را به شاگردان و مريدان مكتبش آموزش داد.
درود بر این مرد خطه خراسان
Power By:
LoxBlog.Com |